-آیدایی...پنج شنبه میریم جایی؟
*کجا؟؟-پیش خاله جون.
* نه خیرم.من نمیام.
-چرااا؟؟
*نمیام دیگه.
-بااعشع ولی من 5شنبه و جمعه اونجاما.
*یعنی برای خواب نمیای خونه؟
_نمیتونم اینهمه راهو برم چندساعت باشم برگردم که.یکی دو شب میمونم پیش خاله جون از وقتی مامانبزرگ فوت شده من حتی یه بارم پیشش نموندم.
*پس من چی کار کنم؟
_یا باهام بیا یا پیش بابایی بمون دیگه.
*
چند ساعت بعد:
_آیدایی چرا باهام نمیای؟اگه تو بیای اینجوری بیشتر بهم خوش میگذره تازه خیالمم راحتره.
*اگه گفتم نمیام واسه اینه که من میترسم.مامانبزرگ اگه بیاد چی؟
_کجا بیاد ؟؟مرده رفته زیر خاک دیگه در نمیادش که.
*آخرش ما نفهمیدیم میرن زیر خاک یا میرن اونی که جون میده برات آره منم... آره منم......
ادامه مطلبما را در سایت اونی که جون میده برات آره منم... آره منم... دنبال می کنید
برچسب : باشه,چی؟؟, نویسنده : 123456ayda86 بازدید : 54 تاريخ : دوشنبه 30 مرداد 1396 ساعت: 16:18